بنظر شما اینها چیه؟حتما میگین اشیاء تزئینی گرانقیمت است که با پیشرفته ترین ابزار تکنولوژی روز و متخصصترین افراد آموزش دیده به ماهرانه ترین شکل ممکن تراشیده شده !نه عزیزم!اینها تصاویر دو دانه برف طبیعی است که با دور بینهای مخصوص برداشته شده است."ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک"
منتظر شکلهای زیبای دیگه ای از شگفتیهای طبیعی باشید!
(منبع:www.nowcrystals.com )
ماییم به عفو تو تولا کرده وز طاعت و معصیت تبری کرده
آنجا که عنایت تو باشد،باشد ناکرده چو کرده ،کرده چو ناکرده
(شعر از حکیم ابوعلی سینا همشهری باحال خودمون)
دیشب با صدای تق تق در ازخواب بیدار شدم.بیرون نرفتم از سوراخ در نگاه کردم نشناختمش یه غریبه بود اومد داخل. برگشتم سرجام بخوابم.چند لحظه بعد گفتگویی بین اون غریبه و کلید دارخونه که اونشب شیفت آقای هوس بود در گرفته بود.گوشهامو تیز کردم.از پشت در حرفاشون رو می شنیدم:
*غریبه: ببخشید بی موقع مزاحم شدم.شنیدم چند روزه خیلی بیتابی میکنی میگن صابخونه ات رو خیلی اذیت کردی حسابی باهاش افتادی رو دنده لج.گفتم امشب که شیفت توِ بیام یه کم حرف بزنیم ببینم چته؟حرف حسابت چیه؟
*هوس: برو بابا حوصله ات رو ندارم.
* غریبه: اولا بنفع خودته که از این وضع راحت بشی.ثانیا مجبوری حوصله داشته باشی آخه یه قرارداد هست که باید پایینش رو امضا کنی!
*هوس: ببین من فقط یه چی میگم تموم حرفم اینه که میخام آزاد باشم و هر جور که دوست دارم زندگی کنم هرجا دوست دارم برم و هرکار میخام بکنم. اصلا میخام از صبح تا شب بخورم و بزنم و بکوبم و برقصم و شا د باشم.کسی به کارم کار نداشته باشه کسی امر و نهیم نکنه فقط همین.دنیا دو روزه و این دو روز باید تا آخر کیف رفت.
*غریبه: خب عزیزم منم با تو موافقم منم میگم که دنیا دو روزه وتو هرطور که دلت بخوا میتونی توش زندگی کنی.بیخیال همه چی . برای ختم دعواهای تو صابخونه ات هم یه قرارداد صلح آوردم که با امضا کردنش همه چی تمومه.چطوره؟
*هوس: بابا دمت گرم !.ما رو بگو که فکر کردیم نصف شبی اومدی وعظ و خطابه.ولی مثکه تو هم از خودمونی ها!
*غریبه: اینجا شو خوب اومدی پند و خطابه ای تو کار نیست.بعد از امضا کردن این کاغذ ما رو بخیر و تو رو بسلامت.!فقط یه چیزی هست که فقط به تو میگم و تا حالا به هیچکی نگفتم چون دوستت دارم بهت میگم!
*هوس:خب چیه؟
*غریبه: دو تا شرط هست که دلم میخا قبل از امضا زدن کاغذ واست بازشون کنم. همه هم بیخبر از اون شرطها امضا میکنن و میرن تا تهش.دلم برات میسوزه...
*هوس: طفره نرو شرطها رو بگو؟
*غریبه:اینم بگم که اصلا برام مهم نیست که بپذیری یا نه یعنی هدفم از گفتن اونا منصرف کردنت نیست. فقط اینه که با آگاهی کارت رو بکنی.
*هوس: دیگه داری حوصله ام رو سر میبری.زودتر حرفتو بزن بینیم بابا.
*غریبه: شرط اول: بالاخره زندگیه دیگه بالا و پایین میشه اینقدروقتا پیش میا که بهت نارو میزنن وامیدت از همه جا قطع میشه هیچکی هم نمیتونه کمکت کنه تو خبلی دلت میخا که یه قدرتی کمکت کنه کسی که آخر معرفت باشه و دستتو بگیره ولی هیچکی حاضرنیست.دلت میشکنه با اینکه روت نمیشه ولی دلت میخا بری در خونه خالق و همه کاره دنیا
*هوس : گفتم طفره نرو شرطو بگو
*غریبه: اونقدر غیرت و غرور داشته باش که چون هیچوقت به حرفش گوش ندادی وبهش گفتی خودم بلدم چطوری زندگی کنم اونوقتم خودت تنها از پسش بربیا .
*هوس(سرخ شده و خیس عرقه) : شرط دوم؟
*غریبه: شرط دیگه اینه که اینو قبول کنی که هرچی خودتو بکشی به شادی نمیرسی یعنی هرچی دنبالش میدوی ازت دورترمیشه صبح تا شب هره میزنی ولی چشای دلت همیشه درحال گریه اند
*هوس: (داد میزد) دروغ میگی مگه میشه آدم از صبح تا شب بزنه و برقصه وبخنده واِکس بترکونه و چت بزنه و...ولی شاد نباشه؟
*غریبه: دعوا نداریم برات ثابت میکنم قرآن رو قبول داری؟
*هوس: خب آره!
*غریبه: من نمیگم خدا میگه"الابذکرالله تطمئن القلوب" الا قید "فقطه" یعنی فقط یاد خدا دلارو آروم و راضی میکنه وآدمی که راضی باشه شاده آخه ازهمه جای تو قلبتو واسه خودش خلق کرده که خودش توش باشه اگه بیرونش کنی نمیذاره جاشو با چیزدیگه پرکنی.خیلی جبروت داره دست کمش بگیری لهت میکنه!
* هوس: اینا رو قبول کنم همه چی حله؟
*غریبه: حل حل.امضا رو میدی و بعد میتونی بی هیچ دردسری راحت حالتو بکنی.خب جواب؟
* هوس: مگه سر آوردی این موقع شب؟ یه مهلتی بده که یه کم فکر کنم صحبت یه عمر زندگیه.
غریبه رفت و هوس یه گوشه کز کرد ورفت تو یه فکر عمیق. میخواست قبل از اینکه خط مشی یه عمر زندگی رو انتخاب کنه یه کم رو اون دو تا شرط تکان دهنده فکرکنه.
بنظر شما اون به چه نتیجه ای میرسه؟
|